وارد شوید
ثبت نام کنید
دسته بندی ها
صبحانه تاریخی
یکی از بهترین یادگیری را در یک صبحانه کاری با تعدادی از مدیران دیگر شرکتهای همکار در صنعتمان تجربه کردهام.
زمانیکه همه داشتند از شرایط بد بازار در حرفه مان گله میکردند،
یکی از حضار گفت:
موقعیت فعلی ما مثل این است که گاوی درون یک گودال افتادهاست و ما باید آن را بیرون بیاوریم.
انجام این کار سه مرحله اصلی دارد
اول اینکه بررسی کنیم که این گاو چگونه درون این گودال افتاده است.
دوم اینکه چطور آن را بیرون بیاوریم
و سوم چه کنیم که گاو دیگری در این گودال نیفتد.
گفته او در میان همه حضار گم شد اما در ذهن من جرقهای ایجاد کرد.
از آن زمان به بعد هر زمان در شرکتمان با مشکل مواجه میشدیم سه سوال کلیدی من این بود
چرا دچار این مشکل شدهایم ؟
چه کنیم تا این مشکل را حل کنیم؟
چگونه به آموزههای خود از این مشکل و قرار دادن علائم و نشانههای مناسب کاری کنیم که شرکت دوباره دچار مشکلی مشابه نشود؟
این شیوه در شرکت ما تبدیل به یک ضربالمثل شدهاست
هرچند آن روز هیچ یک از حاضرین به مثال پیشنهادی آن فرد خوشفکر توجه نکرد،
اما بکارگیری این ایده خوب برای ما میلیونها دلار صرفهجویی و حفظ رهبری بازار در صنعتمان را برای ما به ارمغان آورد .
همیشه این جمله خوب استاد مدیریت یادمان باشد« که مهم نیست که ایدهها از کجا میآیند... مهم این است که شما آنها را به کجا میبرید»
آن مولکاهی( مدیرعامل شرکت زیراکس )